یکشنبه ۰۶ آذر ۰۱ | ۲۰:۱۶ ۳ بازديد
ژاله جان هنوز هم مثل گذشته و حتی بیشتر از آن روزها دوستت دارم. قبلا شنیده بودم که می گفتند «از دل برود هرآنچه از دیده رود» اما دروغ می گفتند. تو از کنار من رفتی ولی هرگز از دنیای دلم نرفته ای. همه می گویند فراموشش کن اما مگر می شود رفیقی چون تو را فراموش کرد.
رفتنت را درک میکنم اگرچه طاقتش را ندارم. کاش بودی و میدیدی که بعد از تو چها بر من گذشته است. اوایل رفتنت فکر میکردم شاید بتوانم به مرور فراموشت کنم اما نشد که نشد. تو ماندگارتر از آن بودی که فکرش را میکردم. اکنون منم و خاطرات شیرین مهربانی هایت. خاطراتت را نوشتم تا آنها را جاودانه کنم. نوشتم تا همگان بدانند که در این دنیای بی ارزش دخترانی به مهربانی تو نیز پیدا می شوند.
دلم همیشه با یادت مونس خواهد بود و چشمانم همیشه برای رفتنت خواهند گریست. تا عمر دارم در انتظارت خواهم نشست به آن امید که روزی چشمم به دیدار عزیزت روشن شود. سعادتمند باشی و خوشبخت بهترین دختر دنیا!
برای نوشتن نظر کلیک کنید: (ارسال و مشاهدۀ نظرات)
- ۰ ۰
- ۰ نظر